مرجع مطالب مــوسـیقایی

مرجع مطالب مــوسـیقایی

ســایــت تخــصــصــی مــقـالات مــوســــیقـــی
مرجع مطالب مــوسـیقایی

مرجع مطالب مــوسـیقایی

ســایــت تخــصــصــی مــقـالات مــوســــیقـــی

آشیق کیست؟

بدون شک فولکلور آذربایجان یکی از غنی‌ترین ادبیات شفاهی (عامیانه) در بین همه ملل جهان است. فولکلور آذربایجان علاوه بر انواعی که مشابه آنها در بین سایر ملل دنیا نیز رایج است, دو شاخه عمده ویژه‌ا نیز دارد که دریایی بی‌کران از ادبیات مردمی, معدنی سرشار از زیبایی و ظرافت است که جنبه‌های گوناگونی از پروسه‌های اجتماعی از قبیل رویدادهای تاریخی و آداب و رسوم و عادات و عنعنه‌جات و مبارزات و قهرمانی‌ها و رنج‌ها و شادی‌ها و ناکامیها و کامیابی‌های مردم آذربایجان را در خود منعکس می‌سازد که نظیر آن, در بین ملل دیگر بجز بعضی از ملت‌های ترک زبان آنهم نه به این وسعت, مشاهده نمی‌شود.


میرهدایت حصاری

آشیقلار
(مقدمه فارسی)
بدون شک فولکلور آذربایجان یکی از غنی‌ترین ادبیات شفاهی (عامیانه) در بین همه ملل جهان است. فولکلور آذربایجان علاوه بر انواعی که مشابه آنها در بین سایر ملل دنیا نیز رایج است, دو شاخه عمده ویژه‌ا نیز دارد که دریایی بی‌کران از ادبیات مردمی, معدنی سرشار از زیبایی و ظرافت است که جنبه‌های گوناگونی از پروسه‌های اجتماعی از قبیل رویدادهای تاریخی و آداب و رسوم و عادات و عنعنه‌جات و مبارزات و قهرمانی‌ها و رنج‌ها و شادی‌ها و ناکامیها و کامیابی‌های مردم آذربایجان را در خود منعکس می‌سازد که نظیر آن, در بین ملل دیگر بجز بعضی از ملت‌های ترک زبان آنهم نه به این وسعت, مشاهده نمی‌شود.
یکی از آن دو شاخه مهم فولکلوریک مورد بحث هنر (عاشیقی) است که خود جامع چندین هنر مهم از جمله شاعری, آهنگسازی, داستانگوی, نوازندگی, خوانندگی, اکتوری و دیگلماسیون و لطیفه‌گویی و غیره می‌باشد.
آشیق‌‌ها محبوبترین هنرمندان مردمی هستند و با مردم رابطه بسیار نزدیکی دارند زیرا آشیقی خود زاییده از بطن اجتماع بوده و پدیده ایست که از داخل زندگی مردم جوشیده و موجودت یافته و با آن‌ها رشد و نمو کرده و متبلور شده است, آشیق کس است که در روستاها و کشتزارها و در شهرها و در میان مردم زندگ می‌کند.
یک آشیق، مداح و ستایشگر اجتماع خویش است که در دردها و رنج‌ها و آرزوها و شادی‌ها و سرگذشت‌های قومی آنها را با نوای ساز و صدای ملکوتی و ترانه‌های ملکوتی و ترانه‌های دلنواز خویش در مجالس و محافل بازگویی می‌کند و افتخارات و قهرمانی‌های آنها را به وصف کشیده و برمی‌شمارد. در اغلب اشعار و تصانیف آشیقی طبیعت زیبای آذربایجان, کوههای بنام, جنگل‌های سرسبز, چمن‌ها و مرعزارهای پرعلف و ییلاقها و قشلاقها و رودخانه و حتی شعرها و روستاها با نامشان, مضمون اشعار آشیقها قرار گرفته و توصیف و ستایش می‌گردد.
آشیق در حقیقت نماینده و سخنگوی اجتماع است و هر چه می‌گوید از جانب «او» و درباره «او» می‌گوید داستانهای آشیقی, تبلوری است از آرزوها و آرمانهای مردم و ملهم از رنج‌ها و شادیهای آنان, سخن آشیق سخنی است که از دل سرچشمه می‌گیرد و لاجرم بر دل نیز می‌نشیند.
در قدیمی‌ترین اثر کتبی ماند هبه زبان آذربایجانی (اوغوزی) موسوم به کتاب «دده قورقود علی لسان‌العز» که در تمام دنیا دو نسخه بیشتر (در آلمان و واتیکان) از آن در دست نیست, برای آشیق در آنزمان «اوزان» بر وزن مغان خوانده می‌شدند مقامی بس بلند و ارجمند قائل شده است. اوزانها ریش سفید قوم و مورد مشورت مردم هستند و هر جا که مشکلی پیش می‌آید و گرهی در کار باشد بسراغ آنها می‌روند تا بر سر انگشتان تدبیرشان گشوده شود. «او» در میان مردم مقام مقدسی دارد, همه از او حرف‌شنوی دارند هر جا حادثه‌ای وحدت ملی و قومی را تهدید می‌کند اوست که با پا در میانی خود غائله را ختم و از بروز کینه و نفاق در میان ایل خود جلوگیری می‌کند. اوزان‌ها سازی داشته‌اند که «قوپوز» نامیده می‌شده است.
هنر آشیقی پدیده و صورتی ویژه و استثنائی از اشکال فولکلوریک است که به تنهایی دنیایی از ادبیات شفاهی مردم و نمایشگر پروسه‌های متنوع و متعددی از حالات اجتماعی و مراحل مختلف معیشت و فعالیت‌ها و مبارزات مردم برای رهایی از قید ستم خودکامگان تاریخ و منعکس کننده حوادث خوب و بدی است که بر مردم گذاشته است, به عبارتی خود یک فولکلور کامل است.
یک نفر آشیق, داستانگوی دوره گرد است که سازی سنتی به همراه دارد. این ساز در آذربایجان معمولا 7 سیم دارد و در بین ترکمانها 2 تار می‌باشد. در میان ترکان قشقایی که زمانی از ترکان آذری جدا شد هو در ایالت فارس و قسمت‌های شمالی خلیج فارس توطن اختیار کرده‌اند نیز آشیقهایی هستند که با ساز یا «چگور»های خود در ییلاق و قشلاق ایل خود را همراهی می‌کنند.
این سازها برای آشیق اهمیت و ارزش ویژه‌ای دارند, در حکم سلاح است برای یک مرد جنگی به تعبیری دیگز ساز ناموس آشیق است و معمولا با قطعات صدف و نقره و نگین‌ها و تصویر خود آشیق و غیره مزین و آراسته گردیده است. پوشش مخصوصی دارد که موقع غیر کار درون آن گذاشته و معمولا از میخی بر دیوار آویزان می‌کنند.
آشیق هنرمندی است که همراه با ساز خود در جشن‌ها و عروسی‌ها و مجالس دیگر و در بعضی قهوه‌خانه‌ها (در گذشته) داستانهای فولکلوریک مخصوصی را با لحن دل‌انگیزی نقل می‌کند و اشعار مخصوص هر داستان را با آهنگ آن که غالبا آن نیز مخصوص است و در جای خود در داستان, از زبان قهرمانان داستان و همراه با ترنم دلنواز ساز و با صوت داودی خویش می‌خواند. این داستان‌ها مانند «کوراوغلی», «اصلی و کرم», «شاه اسماعیل», «شاه عباس و زهره خان», «عاشیق غریب و صنم» و غیره که از وراء قرنها سینه به سینه نقل و تا به امروز رسیده است و امروز اپراهایی برای بعضی از آنها تصنیف شده است از کثرت تکرار, ازبر یکایک روستائیان و مردم عادی دیگری هست. با همه اینها هیچ آذربایجانی از شنیدن مجدد آنها نه تنها دلگیر نمی‌شود بلکه هر بار لذت بیشتری نیز از شنیدن آن احساس می‌کند و از فریاد آشیق همراه با طنین سیم‌های سازش بجوش و خروش درمی‌آید.
اشعار آشیقی و بطور کلی تمام انواع منظوم فولکلور آذربایجان در قالب هجا هستند و همین امر مؤید این است که قاعده شعری آذربایجان هجا است و نه قواعد عروضی, زبان‌شناسان می‌دانند که این مساله در باره زبان فارسی نیز کاملا صدق می‌کند, منته پشتوانه هزار و اندی سال شعر فارسی (دری) در قالب اوزان و بحور عروضی و آثار بی‌شمار مانده از اساتید سخن و شعرای گذشته (و حال) که افکار و اندیشه خود را عموما در این قالب ریخته‌اند, امروز مانع از این است که مشکلی از این بابت احساس شود. پرواضح است که «خلیل بن احمد» واضع قواعد عروضی در اختراع خویش تنها زبان خود یعنی زبان عربی را مد نظر داشته است, نه زبانهای دیگر را.
شعرای آذری گوی آذربایجان نیز در گذشته اشعار خود را عموماُّ در قالب, اوزان عروضی عرضه کرده‌اند ولی ادبیات شفاهی که از ذهن مردم تراوش می‌یابد بدون هیچ قانونی مطابق خصوصیات زبانی خویش بدون استثناء در قالب هجا سروده شده‌اند. و این خود دلیل کافی برای مناسب بودن قواعد هجائی با شعر آذربایجانی است به همان دلیل بیش از نیم قرن است اکثر شعرای معاصر آذربایجانی اشعار خود را در قالب هجا می‌ریزند حتی اوزان عروض را نیز در شعر فعلی با قوانین هجا می‌سنجد.
اشعار و ترانه‌های داستانهای آشیقی اکثرا یازده هجائی هستند که آنها را «قوشما» می‌نامند معمولا در قالب مسمط‌های مربع و گاهی مخمس است و تعداد بندهای آنها 3 یا 5و یا 7 تا است و یا هشت هجائی هستند که «گرایلی» نامیده می‌شوند که آن نیز مسمط مربع بوده و 3 یا 5 یا 7 بندی هستند. انواع دیگری نیز از نظر قالب شعری و صنایع بدیعه و غیره وجود دارد مانند استادنامه, تجنیس و قفل بند و غیره که برای احتزاز از اطناب کلام از ذکر و شرح آنها می‌گذریم.
آشیقها در همه مجالس شادی خصوصا عروسیها حضور دارند بدون وجود آنها شادی معنی و مفهومی پیدا نمی‌کند, یک آشیق در درجه اول شاعر است و شعر می‌سراید, آهنگساز است زیرا برای اشعاری که سروده است آهنگ می‌سازد, داستانگویی ماهر و بذله‌گویی خوش بیان است. اکتور و هنرپیشه است زیرا ژست و اداهای قهرمانان داستان را مجسم می‌کند و نوازنده و خواننده است که همراه با ساز سنتی خود آهنگ‌های دلنشین فولکلوری را می‌خواند, موسیقی‌شناسی است که با بیش از 70 آهنگ آشیقی آشنایی دارد. بطور کلی جامع همه این هنرهاست.
اغلب اشعاری که آشیقها با مردم عادی در روستاها می‌خوانند معمولا ساخته آشیق‌های مشهور و اساتید این فن در گذشته می‌باشد که آهنگ نیز از خود آنها (سرایندگان) شعر) می‌باشد و بدین ترتیب آشیق‌های ماهر و مشهور و آثار آنها برای همیشه جاودانه می‌مانند. همه مردم آنها را یاد می‌گیرند و کسانی که دو دانگ صدا دارند در مجالس و محافلی که آشیق حضور ندارد یا در حضور آشیق همراه با نوای ساز او, آنها را می‌خوانند به همان دلیل آشیق‌های ماهر گذشته هرگز فراموش نمی‌شوند و تعداد اینگونه آشیقهای معروف بسیار است و اینک به نام چند نفر از آنها اشاره می‌کنیم.
آشیق قربانی (معاصر شاه اسماعیل) آشیق عباس توفارقانلی (توفارقان دهخوارقان, آذر شهر فعلی) معاصر شاه عباس ـ خسته قاسم اهل قریه تیکمه داش بستان‌آباد) ـ آشیق علسگر ـ آشیق واله ـ آشیق شمشیر و آشیق آلی (علی) که استاد بیش از صد آشیق معروف از آن جمله آشیق علسگر فوق‌الذکر بوده است!
آشیق‌های معاصر نیز بعضی در محل و بعضی در سطح ملی و برخی حتی بیشتر شهرت و محبوبیت دارند و برای اینکه حقی از کسی ضایع نشود از ذکر نام آنان خودداری می‌کنیم.
هنر آشیقی از طریق استاد شاگردی نسل به نسل منتقل می‌گردد, چاشنی اصلی داستانهای آشیقی همانا عشق است و قهرمانان داستان غالبا سمبل جامعه و فریادگر مبارزات و عصیان توده‌های مردم بر علیه ظلم و ستم فئودالها و اربابان و سلاطین دولتمردان خودکامه هستند که مردانه بر علیه زورگوئیها و بیدادگریهای آنها برپا خواسته‌اند ولی همواره شیرینی تلاش آشیق در راه وصال به معشوقه است که در سرتاسر داستان سایه افکنده است.
آشیق‌ها در گذشته در حضور جمع با هم مسابقه می‌داده‌اند و اشعاری موسوم به «دئییشمه» (مناظره) بین آنها رد و بدل می‌شده است که اغلب متضمن معماهایی بوده که طرف دیگر باید آن را بگشاید و با همان شعر و قافیه جواب او را بدهد. کسی که در این مسابقه متوقف شود مجبور است که ساز خود را تسلیم آشیق دیگر کرده و دست از این هنر بردارد. از جمله اینها مناظرات بین خسته قاسم و لزگی احمد داغستانی می‌باشد که نشانگر نبوغ و ذکاء و وسعت معلومات و مهارت شاعری هر دو آشیق بوده است.
در سالهای اخیر درباره آشیق‌ها تذکره‌هایی نوشته و آثار آنها ضبط گردیده است. زیرا گفتیم یک آشیق شاعر نیز می‌باشد با این تفاوت که اگر اشعار شعرا خوش‌آیند طبقه خاصی باشد اشعار آشیقی به خاطر زیبائی و ظرافت و نازک اندیشی‌هایی که در آنها بکار رفته است خوش‌آیند همه می‌باشد.
قهرمانان داستانهای آشیقی خود نیز عموما آشیق می‌باشند حتی اگر شاه اسماعیل با شاه عباس و یا هر کس دیگری باشد. آنها شمشیر و ساز را با هم دارند. در جایی شمشیر بکار می‌برند و در جایی نیز ساز را روی سینه گرفته به مناسبت حال اشعار نغزی می‌خوانند در حالی که منصفان اصلی این اشعار سازندگان و داستانها بهیچوجه شناخته نیستند, در بند آخر شعرها نیز نام قهرمان داستان مثلا کوراوغلی یا کرم و غیره بعنوان تخلص آورده می‌شود گویی که خود آنها سراینده این اشعار بوده‌اند ولی در اشعار مستقل دیگر تخلص خود آشیقهای سراینده شعر آورده می‌شود.
هنر آشیقی از تأثیر مذهب نیز بر کنار نیوده است و با آن در رابطه نزدیک می‌باشند فی‌المثل تقریبا در همه داستانهای آشیقی قهرمان داستان, حضرت علی (ع) را در خواب می‌بیند و جامی را از دست او گرفته و می‌نوشد و حضرت تصویر معشوقه و مکان وی را به او نشان می‌دهد و از آن لحظه او خود را مکلف می‌بیند که هر کاری که دارد رها کرده و برای یافتن معشوقه راهی دیار او گردد. در عین حال همزمان با آن معشوقه نیز خواب مشابهی را می‌بیند و مهر عاشق را بدل می‌گیرد و بی‌صبرانه در انتظار آمدن او دقیقه‌شماری می‌کند. بدین ترتیب عشق در این داستانها جنبه تقدسی به خود می‌گیرد گاهی نیز که آشیق در راه وصال در مهلکه غیرقابل نجاتی گیر می‌کند حضرت علی(ع) بر وی ظاهر می‌شده و او را از آن ورطه هلاک نجات می‌دهد غالبا آشیقهای واقعی با عنوان «حق آشیقی» یعنی (عاشق حق) نامیده می‌شوند.
در بین آشیق‌ها کسانی نیز بوده‌اند که تحصیلات دینی داشته لقب ملایی گرفته‌اند مانند «ملا جمعه» که از آشیقهای معروف می‌باشد و نیز خسته قاسم یکی از معروفترین چهره‌های آشیقی مدتها در نجف اشرف مشعول تحصیل علوم دینیه بوده است. همانطور که اشاره شد هنر آشیقی در قدیم جنبه تقدسی داشته و آشیق‌ها مورد احترام همه بوده‌ند و کشیدن شمشیر بر آشیقی که ساز همراهش بوده حرام شمرده می‌شده است.
در خاتمه این قسمت از بحث مربوط به آشیق‌ها دو بند از شعر معروف آشیق علی‌عسگر را در صفات و مشخصاتی که یک عاشق باید داشته باشد, سروده نقل می‌کنیم:
آشیق اولوب ترک وطن اولانین
ازل باشدان پر کمالی گرکدیر
اوتوروب, دورماقدا, ادبین بیله
معرفت علمینده, دولو گرکدیر
خالقا حقیقتدن مطلب قاندیرا
شیطانی اؤلدوره, نفسین یاندیرا
ائل ایچینده پاک اوتورا, پاک دورا
دالیسینجا خوش صدالی گرکدیر
ترجمه فارسی
کسیکه آشیق شده ترک وطن می‌کند
از ابتدا باید پر کمال باشد
در نشست و برخاست با ادب باشد
از علم و معرفت مالا مل باشد
به مردم از حقیت سخن بگوید
نفس بسوزاند و شیطان بکشد
به پاکی و صفا مشهور باشد
به پشت سر نام نیکش بیاید
هومانیستی (واقع گرایانه و انساندوستانه) بودن محتویات آنهاست که از خرافات و خیالبافی‌های غیرملموس بدور بوده و از زندگی واقعی صحبت می‌کند و نامردمی و ستم‌گری را تقبیح و از مظلومان و زحمت‌کشان جامعه حمایت می‌کند.
میرهدایت حصاری

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد