مرجع مطالب مــوسـیقایی

مرجع مطالب مــوسـیقایی

ســایــت تخــصــصــی مــقـالات مــوســــیقـــی
مرجع مطالب مــوسـیقایی

مرجع مطالب مــوسـیقایی

ســایــت تخــصــصــی مــقـالات مــوســــیقـــی

جسارتلی چیخیش

نخستین زنی که در عرصه موسیقی شرق بر روی صحنه رفت...


نویسنده فواد آخوندوف


نخستین زنی که در عرصه موسیقی شرق بر روی صحنه رفت

در 13 آوریل 1912 میلادی باکو در وضعیتی سخت و بحرانی قرار داشت. برای نخستین بار در بین ملل مسلمان, دختری 15 ساله, بدون چادر و با پوششی مخصوص زنان اروپایی, در صحنه حاضر می‌شد. شوکت محمداوا, که اپرا را در میلان می‌آموخت, به باکو بازگشته و در آمفی تئاتر تقی‌اف ایفای نقش می‌کرد. با وجود اینکه, تماشاگران از همان اول ملودیهای اپرای او را می‌پسندیدند, اما به هیچ عنوان نمی‌توانستند با طرز پوشش او کنار بیایند. در واقع این عمل شوکت فریاد اعتراض‌آمیز بر مردمی بود که اسیر عقاید کهنه و منسوخ بودند.

تا آن زمان در اپرا, نقش زنان توسط مردانی که لباس زنانه پوشیده, و صدای بلند و زیر داشتند اجرا می‌شد. زنان نیز برای دور ماندن از دید مردان, معمولا در قسمتی از سالن که بوسیله پرده‌های تیره‌ای از قسمت مردان جدا می‌شد, می‌نشستند.

آن شب شوکت بخاطر سنت شکنی‌اش, در دیدگاه تماشاگران شخصیتی منفور داشت. برخی تماشاگران روشن‌فکر شیفته شجاعت او شده بودند. و برخی دیگر که همچنان بر عقاید خود پافشاری می‌کردند, چنین عملی را نمی‌توانستند در چارچوب تفکر خود بگنجانند.

در این میان اوزییر حاجی‌بیگ‌اف که در پشت صحنه آمفی تئاتر تقی‌اف ایستاده بود, با نگاهی به سالن تماشاگران و درک عصبانیت آنان, سعی می‌کرد به شوکت اشاره کند که صحنه را ترک نماید.

حاجی بیگ‌اف کاملا واقف بود که چه خطری از طرف لوتی‌ها جان شوکت را تهدید می‌کند. برای نخستین بار نبود که اوزییر حاجی بیگ‌اف در مقابل عقاید کهنه و منسوخ مردم چنین مجالس اعتراض‌آمیزی را تشکیل می‌داد. او با این وجود شوکت با خونسردی و قاطعیت ایفایش را ادامه می‌داد. او برنامه‌اش را با جسارت به پایان رسانید. بعد از گذشت چندین سال شوکت افتخار می‌کرد که علیرغم تهدیدهای تماشاگران برنامه خود را به پایان رسانیده بود.

اوزیر حاجی بیگ‌اف و دوستانش که فهمیده بودند قسمت ورودی تئاتر به دست لوتی‌ها افتاده, شوکت را سریعا از در پشتی خارج و سوار درشکه کرده و به درشکه‌چی سفارش کردند که با سرعت هرچه تمامتر از آنجا دور شود. با چنان سرعتی که نعلهای اسب جرقه زند. و او هم همان کار را کرد. شوکت مجبور شد برای در امان ماندن از دست لوتی‌ها چند روزی در معدنهای نفت پنهان شود. بعد از مدتی باکو را ترک کرده و به گرجستان بازگشت.

پس از 8 سال به عنوان خواننده تحصیل کرده اپرا و موسیقی‌شناس دوباره به باکو برگشته و باقی عمر خود را صرف بنیان تعلیم موسیقی فرمال آذربایجان کرد. آن شب, در خاطرات شوکت و همینطور در تاریخ کشورش نشانه‌هایی فراموش نشدنی بر جای گذاشت.

صدمین سال تولد:

اکنون (1997) 100 سال از تولد شوکت محمداوا می‌گذرد. زندگی او یک دوره ضروری و اجتناب‌ناپذیر از تاریخ از تاریخ موسیقی آذربایجان را منور کرد. در نتیجه ایفاهای با شهامت شوکت محمداوا و دیگران در اعتراض به محدودیت‌های مردم, آذربایجان نخستین کشور از ملل مسلمان بود که زنان به فراگیری هنرهای زیبایی همچون اپرا و بالت همت گماشته و با جسارت تمام در صحنه ایفای نقش می‌کردند.

محمداوا در 18 آوریل 1897 میلادی در تفلیس (گرجستان) متولد شد. او از همان دوران کودکی به خاطر استعداد موسیقیایی‌اش فرد شناخته شده‌ای بود. پدر او کفش فروش بود. صدای زیبای شوکتع یکی از مشتریان معروف پدرش را چنان تحت تاثیر قرار داد که, همین مشتری تصمیم گرفت شوکت را به هیات آرسیتوکرات تفلیس معرفی کند.

در مارت 1910 شوکت برای ایفای موسیقی در مجلسی که از طرف ورونتسوو داشکوف (از شخصیت‌های سیاسی قفقاز) تشکیل شده بود, دعوت شد. او در آنجا با ایفاهای خود همه را حیرت‌زده کرد.

بعد از مدتی به باکو بازگشته و با میلیونر مشهور نفت و همچنین با همسر میسناتی تقی‌اف یعنی سونا خان آشنا شد. خانواده تقی اف چنان شیفته استعداد موسیقی شوکت شدند که برای آموختن درسهای موسیقی از دوتی آمبروزیو در میلان, به او پیشنهاد کمک مالی دادند و به این ترتیب شوکت راهی ایتالیا شد. اما 8 ماه بعد کمک مالی به طور غیرمنتظره‌ای قطع شد و شوکت پول لازم برای بازگشت را به سختی جور کرده, به وطنش بازگشت. شوکت علت قطع شدن کمک مالی کسانی را که او را حمایت می‌کردند را هرگز نفهمید, به خاطر غرور خاصی که داشت علتش را نیز جویا نشد.

در این دوره سخت و بحرانی, او با اوزییر حاجی بیگ‌اف, که به عنوان آهنگساز نخستین اپرای آذربایجان, در بین موسیقی شناسها دارای احترام زیادی بود, آشنا شد. اوزیر, به شوکت پیشنهاد کرد تا بعد از کمدی «ار و آرواد» 1 چند قطعه از موسیقی دلخواه خود را اجرا کند. در اصل برنامه آن شب, برای کمک به شوکت تشکیل می‌شد. تمامی درآمد حاصله قرار بود برای ادامه تحصیل او صرف شود. پولهایی که در آن شب از فروش بلیط به دست آمده بود, برای چندین سال می‌توانست مخارج تحصیل او را تامین کند. اگر آن نقشه, همانگونه که برنامه‌ریزی شده بود پیش می‌رفت, آرزوی ادامه تحصیل شوکت به واقعیت می‌پیوست. اما شوکت موفق نشد پولهای جمع‌آوری شده را به دست آورد. چرا که لوتی‌ها, قبل از او پولها را صاحب شده بودند و او بعد از 15 سال توانست مجددا به ایتالیا بازگردد. عاقبت آن شب سرنوشت‌ساز چنین شد. با وجود اینکه خواننده جوان در نتیجه‌ی تهدید مجبور به ترک تئاتر شد, اما روشن‌فکران و تجصیل کرده‌ها همان شب را غلبه‌ای بزرگ پنداشته و در تاریخ تمدن آذربایجان به عنوان نقطه عطفی می‌دانند.

کنسرت‌ها و اپراها:

از سال 1921 ـ هنر محمداوا باعث شد تا او به صحنه‌هایی در پاریس, میلان, مسکو, لنینگراد «سانکت پترزبورگ» و تفلیس برود. او در آثار «تراویاتا» (وئردی), «لاکمه» (دئلب), «قوقن اوتلار (میربر) «هوفمن ناغیل‌لاری» (اوففن باخ), «قارقیز» (ریمسکی کوراسکو) و «نرگیز» (مسلم ماقامایئف) آریاهایی ایفا کرد.

در سال 1925 محمداوا برای شرکت در نمایشگاه و گردهمایی هنرهای زیبا به پاریس دعوت شد. اجرایی که شوکت از ترانه‌های محلی قفقاز کرد, موسیقی‌شناسها و مردم‌شناسان را چنان تحت تاثیر قرار داد, که آنها با دعوت محمداوا به دانشگاهی در پاریس, از او خواستند تا برای کلاسهای فولکلور چند نمونه از ترانه‌های محلی را انتخاب کند. او تعدادی از ترانه‌های مشهور آذربایجان از جمله: «کوچه‌لره سو سپمیشم», «سن کی بئله دئییلدین», « یئری ها یئری» را برگزید.

در سال 1927, شوکت محمداوا برای ادامه تحصیل, مجددا به ایتالیا رفت با اینکه شوکت در آن زمان به عنوان خواننده و حرفه‌ای اپرا شناخته شده بود, به خوبی می‌دانست که هنوز ناآموخته‌های بسیاری وجود دارد. او در سال 1930 به مرکز اپرای باکو بازگشت.

شوکت معلمی رئوف:

گذشته از اینکه شوکت محمداوا به عنوان خواننده‌ای فوق‌العاده مستعد در اذهان عموم جای ویژه‌ای برای خود باز کرده بود, در بوجود آمدن اهنگسازی موسیقی آذربایجان نیز نقش مهمی داشت. در سال 1923, او برای نخستین بار در باکو نشر و انتشار نت‌های موسیقی را به راه انداخت. هدف او تنها ملل ترک نبود, بلکه او می‌خواست آهنگهای معروف به مل مسلمان را به چاپ رساند.

در سال 1923 شوکت محمداوا دانشکده تئاتر را بنیان نهاد. این دانشکده بعدا به دانشگاه تئاتر و در حال حاضر هم, به دانشگاه هنرهای زیبا تبدیل شده است. تجارب محمداوا در صحنه تئاتر, به او در نوشتن کتاب «پیشرفت موسیقی تئاتر آذربایجان کمک شایانی کرد.

در سال 1938 ـ در فستیوال 10 روزه فرهنگ آذربایجان که در مسکو برگزار می‌شد, محمداوا به عنوان هنرمند خلق شوروی شناخته شد. بزرگترین نام افتخاری که در اتحاد جماهیر شوروی به هنرمندان داده می‌شد, هنرمند خلق بود. در همان فستیوال از بین موسیقی شناسها و خوانندگان اوزییر حاجی بیگ‌اف و «بلبل» هم به این نام دست یافته بودند. هر دوی آنها به خاطر شاهکار حاجی بیگ‌اف (اپرای کوراوغلو) موفق به اخذ این نام شده بودند. در 18 سالی که از تشکیل اتحادیه جماهیر شوروی می‌گذشت, این سه شخص یعنی (اوزییر, بلبل, شوکت) نخستین شخصیت‌های موسیقیایی آذربایجان بودند که به اخذ این نام موفق شده بودند.

شوکت محمداوا پس از سال 1939 مدیر مرکز اپرا و بالت شد. یک سال بعد برای اولین بار در بین ملل مسلمان, بالت قیز قالاسی نوشته افراسیاب بدل بیلی بر روی صحنه رفت. در جنگ جهانی دوم, شوکت محمداوا در تشکیل برنامه‌های موسیقی برای سربازانی که در خط مقدم می‌جنگیدند, فعالانه شرکت می‌کرد. در سال 1942 او در تبریز برنامه اجرا کرد. شوکت محمداوا در کنار اینهمه مسئولیت‌ها و فعالیت‌های هنری, به شغل مود علاقه‌اش, معلمی نیز می‌پرداخت.

محمداوا در 11 اییون 1981 در بستر خواب چشم بر جهان فرو بست صبح آنروز شاگردان وی بی‌خبر از این موضوع, برای انجام تمرینات آنروز در منزل استاد حاضر شده بودندع اما چه سود...

در سال 1938 ـ در فستیوال 10 روزی فرهنگ آذربایجان که در مسکو برگزار می‌شد, محمداوا به عنوان هنرمند خلق شوروی شناخته شد



نویسنده  :  فواد آخونداف

مترجم  :  اسماعیل عباس‌زاده

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد